سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه



وضعیت وفاداری[1]

مشتریان را می توان با توجّه به درجات وفاداری به گروه های مختلفی تقسیم کرد. بعضی از مشتریان نسبت به نام و نشان خاصی وفاداری نشان می دهند.وفاداری برخی از مشتریان  نسبی است.مشتریان دیگر ی هم هستنذ که نسبت به هیچ نام و نشانی از خود وفاداری نشان نمی دهند.

مشتریان را می توان بر مبنای وفاداری به نام های تجاری به چهار گروه تقسیم کرد:

1) بسیار وفادار:[2] مشتریانی که همواره محصولی با نام تجاری خاصی می خرند.

2) نیمه وفادار:[3] مشتریانی که نسبت به محصولی با دو یا سه نام تجاری وفادار هستند.

3) وفادار ناپایدار:[4] مشتریانی که درهر بار خرید نام تجاری مورد علاقه خود را تغییر می دهد.در واقع محصولاتی  با نام های تجاری گوناگون خریداری می کند.

4)غیر وفادار:[5] مصرف کنندگانی که هیچ گونه وفاداری را به هیچ کدام از نام های تجاری از خود نشان نمی دهند.

در توصیف تعامل بین وفاداری به عنوان یک نگرش یا رفتار ، تحقیقات بیشتری توسط دیک و باسو (1994) صورت گرفته که آن را به چهار نوع مختلف گروه بندی می کنند:

1- وفاداری حقیقی: مشتریان ارتباط مطلوبی را بین نگرش نسبی و تکرار خرید نشان می دهند.

2- وفاداری برتر: مشتریان نگرش نسبی اندکی را همراه با میزان بالای تکرار خرید نشان می دهند.

3- وفاداری نهفته: مشتریان نگرش نسبی بالا با تکرار خرید کم را نشان می دهند.

4- عدم وفاداری: مشتریان میزان ضعیف یا اندک هر دو دیدگاه نگرشی و تکرار خرید را نشان می دهند(Shammout , 2007 , 62).

2-2-4  مدل های وفاداری مشتری

بین دو مفهوم رضایت و وفاداری همبستگی فراوانی وجود دارد.ازنظرعدّه ای از محققین رضایت و وفاداری مشتری دو مفهوم یکسان می باشند.اما از دید عدّه ای دیگر این دو مفهوم کاملا از یکدیگر متفاوت بوده و هیچ گونه ارتباطی با یکدیگر ندارند.حال به بررسی مدل هایی از رضایت مشتری پرداخته می شود که در آن ، بین رضایت مشتری و وفاداری مشتری به عنوان متغیرهای اصلی مدل ارتباطاتی وجود دارد ، که به شرح زیر می باشد:

1- مدل فورنل: یک مدل ساختاری اقتصادی است که معیارهای مختلف رضایت مشتری (نظیر انتظارات وفاداری و شکایت) را با روابط خاص و از قبل تعریف شده پیوند می دهد.با در نظر گرفتن این روابط تعریف شده بین متغیرهای موجود ، این مدل یک سیستم روابط علّت و تاَثیر را ارائه می دهد.

[1]loyalty status

[2]hard – core loyals

[3]split loyals

[4]shifting loyals

[5]switchers

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

تاثیر بازاریابی رابطه مند بر افزایش وفاداری مشتریان (مطالعه موردی: شعب بانک ملی شهرستان رشت)

 

طبق مطالعات انجام شده توسط آمیت و زوت (۲۰۰۱) چهار عامل اصلی در کسب و کار الکترونیکی وجود دارد که منجر به ایجاد ارزش جدید و یا افزایش ارزش های موجود حاصل از عملکرد شرکت در کسب و کار الکترونیکی می شود:

۱. نوظهوری

در روش سنتی، کسب و کار، تولید کننده کالای تولیدی خود را از طریق فروشند عرضه می کرد و مشتری نیز پس از جستجوی فراوان کالایی را که بیشترین توان را برای ی نیازهای وی داشت، پیدا می کرد. اما در کسب و کار الکترونیکی مشتری عین کالای مورد نیاز خود را سفارش می دهد و سپس تولید کننده آن را تولید کرده و در اختیار مشتری قرار می دهد. بنابراین کسب و کار الکترونیکی بیشتر به سمت نو کردن و تغییر روش های انجام کار تمایل دارد.

سازمان ها نیز با توسعه کسب و کار الکترونیکی از طریق ایجاد ارتباط قوی با همکاران درون صنعت (نظیر رقبای مختلف، عرضه کنندگان متنوع و شرکت های خدماتی متفاوت)، خذف نقاط ناکارآیی در فرآیند خرید و فروش (به وسیله ایجاد روش های جدید مبادله و تعامل الکترونیکی که مورد بازنگری و مهندسی مجدد قرار گرفته است)، گردآوری نیازهای ناشناخته مشتری و شناخت نیازهای بازارهای جدید، نوآوری و خلاقیت را در شرکت های خود افزایش داده و از این طریق ارزش بیشتری در بازار ایجاد می کنند.

۲. قفل کردن

منظور از قفل کردن در کسب و کار الکترونیکی، قفل کردن مشتری در سازمان یا همان حفظ مشتری است که این عمل با افزایش تعداد دفعات مبادله با مشتری امکان می یابد.

کسب و کار الکترونیکی با افزایش وفاداری مشتریان به سازمان ها، به حفظ مشتری کمک کرده و با بازخور مثبت و افزایش اعتماد بین طرفین (مشتری و سازمان)، جذاب شدن تعاملات و مبادلات تجاری بین مشتری و سازمان را در پی دارد.

۳. تکمیل کردن

کسب و کار الکترونیکی از طریق استراتژی های مختلف همکاری مشترک از طریق عرضه توأمان محصولات و خدمات به مشتریان، نیازهای آنان را به نحو مطلوبتری برآورده می کند. در واقع کسب و کار الکترونیکی با ترکیب چند عامل از جمله عرضه توأمان محصول و خدمات به مشتریان، این امکان را به آنها می دهند تا با انتخاب روش دلخواه، نیاز خود را انتخاب کرده و از آسان ترین راه، با ارزش بیشتر و با هزینه کمتر خدمات مورد نیاز خود را از تولید کننده دریافت نمایند: به عنوان مثال کسب و کار الکترونیکی این امکان را برای مشتریان فراهم ساخته است تا کتاب مورد نیاز خود را به صورت الکترونیکی سفارش دهند و از طریق دیگر با انتخاب بهترین راه کتاب مورد نظر را در سریع ترین زمان ممکن و با کم ترین هزینه در اختیار داشته باشند، در حالی که در تجارت سنتی این کار بسیار مشکل است.

۴. کارآیی

کارآیی یکی از مهمترین عوامل ایجاد ارزش در کسب و کار الکترونیکی می باشد؛ کسب وکار الکترونیکی اطلاعات زاید را کاهش می دهد، هزینه های جستجوی مشتریان و چانه زنی ها را کم می کند و حجم بیشتری از محصولات یا خدمات با هزینه کمتری (نظیر هزینه نیروی انسانی، هزینه کاغذ، هزینه زمان و…) مبادله می کند.

کسب و کار الکترونیکی با انتقال الکترونیکی اطلاعات و داده ها در سازمان، کاغذ را در فرآیند تجارت و مبادله خذف کرده و به کاهش هزینه ها کمک می کند. همچنین کسب و کار الکترونیکی با یکپارچه سازی فرآیندهای انتقال اطلاعات، به حداقل شدن هزینه های دوباره کاری نظیر ورود مجدد اطلاعات به سیستم، چاپ و انتقال اطلاعات بین بخش های غیریکپارچه و… کمک می کند و به خذف نیروی انسانی از فرآیند کار و کاهش هزینه های نیروی انسانی و کاهش هزینه های بی دقتی و اشتباه منجر می شود. (MOHAMMED, 2002 , 34)

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

بررسی میزان همراستایی فناوری اطلاعات و کسب و کار الکترونیک (با استفاده از تکنیک AHP) مطالعه موردی(مجتمع پتروشیمی اصفهان)

 

شرایط اقتصادی کشور

تبعات ناشی از هشت سال جنگ تحمیلی و ضرورت بازسازی آسیبهای ناشی از آن، شروع برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، دولتی شدن نظام بانکی و در اختیار دولت بودن آن و عزم قانونگذار به در اختیار گذاشتن تسهیلاتی برای اشتغال و افزایش تولید ، از جمله امور و عواملی بوده اند که به سهم خود نگذاشته اند نظام بانکی به اهداف طراحی شده دسترسی یابد.اگراعلام عدم کسری بودجه های سنواتی سالهای اخیر را با توجه به واقعیات امور اقتصادی کشور در نظر بگیریم و از مشکلات اقتصادی به طور اجتناب ناپذیر کسری بودجه ها را استنتاج منطقی بنماییم آنگاه فشار وارد بر نظام بانکی از سوی دولت و دستگاه قانونگذاری را ملموس تر از آنچه مطرح شده است می یابیم.

 

2-10-2 ایجاد بازار سرمایه و بازار پول مناسب

یکی ازعوامل مؤثر در رشد و توسعه جوامع پیشرفته وجود بازارهای پول و سرمایه فعال است، مؤسسه های پولی و مالی با استفاده از روش ها و ابزارهای متنوع، واسطهٔ پویا و کارآمدی بین صاحبان وجوه مازاد ومتقاضیان وجوه هستند. آنها باطراحی ابزارهای جدید، اهداف، سلیقه ها و روحیات مختلف مشتریان خود را پاسخ می دهند. مطالعات نظری و تجربی نشان می دهد که سرمایه نقش مهمّی در رشد و توسعه اقتصادی دارد، افزایش حجم سرمایه، هم به طور مستقیم، به عنوان یکی از عوامل تولید و هم از طریق افزایش بهره وری دیگر عوامل، سبب بالا رفتن اشتغال، تولید و رفاه جامعه می شود. در جوامع پیشرفته نهاد ها و مؤسسه های فعّال بازار پول و سرمایه توانسته اند با طراحی ابزارهای مالی مناسب، وجوه و سرمایه های نقدی صاحبان پس انداز را جذب و در اختیار متقاضیان و سرمایه گذاران قرار دهند و از این طریق، سرمایه های راکد را به سرمایه های مفید و موّلد تبدیل کنند.(رجایی 1385)

اما بسیاری از این ابزارهای مالی بر اساس نرخ بهره تعریف می شود به این مفهوم که بهره مفهوم کلیدی ، اساسی و بنیانی در بازارها و نهادهای مالی است. می توان گفت که بهره در بازارها و نهادهای مالی مانند جریان خون در سیستم مالی آن کشور می باشد، چرا که اجزای اصلی یک سیستکم مالی را مشارکت کنندگان در سیستم یعنی استفاده کنندگان نهایی ( وام دهندگان و وام گیرندگان ) و واسطه های مالی تشکیل می دهند. جه واسطه های مالی و چه استفاده کنندگان نهایی همه دور محور بهره می چرخند. و آنچه منشأ حرکت بازارهای مالی اعم از بازار پول ، سرمایه ، اوراق قرضه و سهام می شود بهره و سود است. (رجایی 1385)

هر نظامی مومات نهادی خویش را می طلبد در کنار بانک های اسلامی نیز لازم است گروهی از نهادهای دیگر ایجاد شود تا زنجیره نهادی تکمیل شود و آن ها بتوانند درست فعالیت کنند اگر اجزاء نظام کامل ایجاد نشوند، نمی توان انتظار داشت که کلیت نظام بتواند عملکرد خوبی داشته باشد بانک های اسلامی سراسر دنیا تلاششان این است که از چارچوب نهادی بانکداری متعارف به عنوان پشتیبان استفاده کنند در حالی که باید چارچوب نهدی برای آنها وجود داشته باشد که با هنجار و نهادهای آن ها همگام و همسو باشد ایجاد یک زیر ساخت نهادی مناسب را شاید بتوان مهم ترین چالش بانکداری اسلامی دانست.(اقبال 1998)

نظامهای بانکی سازمان یافته و قاعده مند، همواره از زیر ساخت های خاص و قدرتمند برخوردارند که که به کمک آن ها می توانند  پوشش حمایتی مناسب را را برای بانک ها و موسسات مالی خود فراهم آورند . در سیستم های مالی غیر اسلامی بانکها و موسسات مالی ازطرق مختلف تحت حمایت این زیر ساخت ها قرار دارند و با استفاده از همین حمایت ها، عملیات ها و فعالیت ها روزانه خود را به پیش می برند و تا حد زیادی از هزینه های حاشیه ای خود می کاهند، از این رو باید نهادهایی مانند بانکهای سرمایه گذاری اسلامی، موسسات امین اسلامی، موسسات اعتبار سنجی اسلامی، شرکت های بیمه اسلامی ، موسسات مشاوره سرمایه گذاری اسلامی، صندوق های مشاع اسلامی، نهادهای ناظر قانونی و شرعی، … تشکیل شود تا زنجیره نهادی نظام بانکی اسلامی تکمیل گردد.

 

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

بررسی موانع رشد بانکداری اسلامی درایران

 

اقدامات اساسی در هوش سازمانی :

آلبرشت برای استفاده درست از هوش سازمانی سه گام اساسی توصیه می کند:

  • گام اول ) آغاز اندیشیدن مدیران :

بهترین راه برای رهبران ارشد سازمان اندیشیدن و صحبت کردن درباره اقدام مهم به عنوان عمل یا عملیات باهوش می باشد. همیشه باید این سوال توسط رهبران مطرح شود که چگونه هوشمندانه تر عمل کنیم؟

  • گام دوم) : دادن قدرت و اختیار فکر کردن به کارکنان :

وقتی که پایین ترین و ساده ترین کارگر یا کارمند یک سازمان باور کند که ایده ها ، تجارب ، بینش و افکار و پیشنهادات او مورد توجه قرار می گیرد تحسین می شود و این مسئله باعث می شود که قدرت ذهنی فرد آزاد گردد و موجب خلاقیت و ابتکار کارکنان می شود.

  • گام سوم ) : تهاجم بی وقفه و سیستماتیک به سمت علل جهالت و نادانی دسته جمعی :

از جمله عوامل و عللی که موجب جهالت و رکود خلاقیت و ابتکار کارکنان در سازمان می گردد عبارتند از:

1- ساختار سازمانی که باعث ایجاد شکاف هایی بین بخش ها و دسته های سازمانی می شود.

2- ت ها ، قوانین و مقرراتی که با فرایند ارزش ها مغایرت دارد.

3- مدیران بی رقیب ، بی تاثیر و غیرپویا

4- رفتار های فرامدیریتی که افراد سازمان را بی انگیزه می کند.

5- رفتارهای ناعادلانه که اخلاق و مفهوم سرنوشت مشترک را تخریب می کند (Albrecht,2003:2).

هوش سازمانی از نظر کارل آلبرشت:

وی میگوید: وقتی افراد با هوش در یک سازمان استخدام میشوند تمایل به حماقت گروهی[1] پیدا می کنند. عموماً سازمانها بیش از آنکه توسط رقبایشان مورد آسیب قرار گیرند خودشان به خود آسیب میزنند. عدم تبحر اجرایی، جنگهای اداری، مبارزات ی در همه سطوح، اختلال سازماندهی، قوانین و رویه های بی معنی، همه توطئه ها برای جلوگیری یک تجارت، از بکارگیری همه نیروی مغزی است که برای آن پول میپردازد که می توانیم به آن، حماقت تجمعی بگوئیم. ممکن است انسانها خیلی باهوش باشند و خیلی توانا برای انجام دادن کارهای بزرگ، اما نیروی تجمعی مغزی آنها به هدر می رود. بیائید به آن اینگونه فکر کنید: وقتی کارکنان هر روز صبح برای کار کردن میرسند، آنها با خود عدد معینی از بهره هوشی را همراه میآورند شامل هوش عملی ایشان و ظرفیت ذهنی یادگیری. وقتی که ما به آنها پولی میپردازیم، ما یک گزینه را در آن نمره آی کیو خریداری کرده ایم. در پایان هر روز ما می توانیم از آن نمره هوشی استفاده کرده باشیم یا آن را از دست داده باشیم. چند تا مدیر می توانند بگویند که آنها در حال استفاده از همه ای هستند که برای آن پول میپردازند؟ براساس علم فیزیک می توانیم در باره این نیروی مغزی از دست رفته بگوئیم که آنتروپی ایجاد میگردد. در ترمودینامیک، آنتروپی میزان اختلال در سیستم است در مقایسه، می توانیم از سینتروپی صحبت کنیم که عبارتست از افزایش در انرژی یا نیروی مغزی در دسترس.

از نظر ریاضی، معادله پایه برای هوش سازمانی (آی کیو ) عبارت است از:

هوش خالص = نیروی مغزی در دسترس – آنتروپی + سینتروپی

باهوش ترین سازمانها براساس این اصول عمل می کنند که ” هیچوقت، خوب باندازه کافی خوب نیست و«باید از کار با اشیاء به سمت کار با فکر حرکت کرد».( همان منبع)

[1]Collective Stupidity

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

بررسی رابطه بین ابعاد هوش سازمانی و عملکرد کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان گیلان

 

 نگاهی به مفهوم ارزش

ارزش از بنیادی ترین عوامل در تبیین اندیشه، عمل یا اعمال فرد و همچنین شکل گیری حیات اجتماعی است. فرهنگ فلسفی لالاند (laland) چهار معنای متفاوت در ارتباط با چهار ویژگی اشیاء از جهت ارزش گذاری می بیند:

  • اینکه تا چه حد مورد آرزو و علایق فرد یا معمولا گروهی از افراد است.
  • اینکه تا چه حد شایستگی چنین علایقی را دارا است.
  • اینکه تا چه حد هدفی را برآورده می سازد.
  • اینکه در یک گروه اجتماعی درزمانی خاص، تا چه حد امکان مبادله آن با مقداری معین از کالایی به عنوان واحد اندازه گیری بها وجود دارد (ساروخانی، 1375).

واقعه یا چیزی که مورد اعتنای جامعه قرار گیرد ارزش اجتماعی نام دارد. ارزش اجتماعی انگیزه گرایش های اجتماعی (social attitudes) می شود. گرایش های اجتماعی تمایلاتی کلی هستند که در فرد بوجود می آیند و ادراکات و عواطف و افعال او را در جهات معینی به جریان می اندازند. واژه ارزش و هنجار  دو مفهوم متمایز از یکدیگرند:

  • ارزش آن چیزی است که یک فرد می گوید خوب است یا بد.
  • ارزش اجتماعی آن چیزی است که اکثریت یک گروه یا جامعه می گویند خوب است یا بد.

تفاوت دو جمله بالا در این است که فرد ممکن است در پی ارزشهایی باشد که برای دیگران ارزش نباشند، یعنی اجتماعی” نباشند، مثلا لوط در بین قومش یا سقراط یا بسیاری دیگر از افراد که به دنبال ارزشهای والایی بوده و هستند که اکثریت جامعه در پی آن نیست. ارزشها منشاهای مختلف دارند (نیازها، هنجارها، کمیابی …) یک از منشاهای پیدایش ارزش، هنجارها هستند. هنجار آن قاعده، رفتار یا خصوصیتی است که اکثریت یک گروه یا جامعه به آن عمل می کنند یا می پذیرند و عدم پیروی از آن مجازات و توبیخ (بیشتر غیر رسمی) در پی دارد. این به این معنی است که عمل نکردن به هنجار بد” است، یعنی بی ارزش” است و پیروی از هنجار خوب” و باارزش”. از اینجاست که هنجارها یکی ازعلل پیدایش ارزشها هستند.  به عبارت دیگر فقط وقتی یک ارزش به هنجار تبدیل شد، یعنی وقتی اکثریت یک جامعه یک پدیده را باارزش تلقی نمودند، آن پدیده به ارزش اجتماعی یا ارزش هنجار شده تبدیل می گردد. پدیده هایی که ماهیتا ارزش واقعی دارند نیز فقط وقتی به ارزش اجتماعی تبدیل می شوند، که رهبران آن جامعه بتوانند آن ارزش را در جامعه اشاعه دهند و به هنجار تبدیل نمایند، به طوریکه عدم پذیرش درونی و عدم رعایت آن توبیخ های درونی و غیر رسمی از جانب بقیه اعضاء جامعه در پی داشته باشد. اما در مقابل هر چه که هنجار شد چه ماهیتا باارزش باشد و چه بی ارزش، از نظر اکثریت اعضاء جامعه باارزش (یعنی به ارزش اجتماعی تبدیل) می شود (رفیع پور، 1387).

ارزشها براساس تعریف تالگوت پارسونزجامعه شناس مطرح آمریکایی چند ویژگی عمده دارند:

1ـ ارزشها ازجنس امور ذهنی و معرفتی هستند اگرچه تجلی و آثار عینی ( در قالب هنجارهای اجتماعی) دارند.

2ـ در درون ارزش ها و بین ارزش ها و سایر عناصر فرهنگ و نظام اجتماعی ارتباط سلسله مراتبی و ساختاری وجود دارد.

3ـ ارزش ها به لحاظ درجه اهمیت، موضوع و سطح به انواع مختلفی تقسیم می شوند.

4ـ تعلق ارزشی تنها یک مقدار مطلق ندارد، بلکه دارای درجات مختلف می باشد. این ویژگی موجب سلسله مراتب تعلق به یک ارزش در نزد افراد مختلف و سلسله مراتب ارزشی در نزد یک فرد یا گروه (در میان ارزش های متعدد) می گردد. گی روشه جامعه شناس فرانسوی ارزشها را پایه نمادین کنش دانسته؛ می گوید: «ارزش شیوه ای از بودن یا عمل است که یک شخص یا جمع به عنوان آرمان می شناسد و افراد یا رفتارهایی را که بدان نسبت داده می شوند، مطلوب و متشخص می سازد». وی برای ارزش پنج ویژگی اساسی قائل است؛ این ویژگی ها به قرار زیرند: 1ـ ارزش ها در نظام آرمانی قرار دارند نه در حوادث و مسائل عینی (که بیانگر و حاکی از ارزشها یا الهام گرفته از آن هستند)؛ 2ـ ارزشها الهام بخش و به قول پارسونز هدایت گر کنش ها هستند؛ به عبارت دیگر کنشها دارای جهت گیری ارزشی هستند؛ 3ـ ارزشها نسبی هستند (با توجه به عامل زمان، مکان و اجتماعات)؛ 4ـ ارزشها دارای بار و بنیاد عاطفی هستند. 5ـ ارزشها دارای سلسله مراتب هستند. چیزی که غالباً روی می دهد تغییر در سلسله مراتب ارزشها درنزد یک گروه یا فرد است و طرح ارزشهای جدید بندرت صورت می پذیرد. به همین دلیل باید در تغییر ارزش ها، تغییر در سلسله مراتب آنها را انتظار داشت که در فرآیند آن، ارزشهای مسلط و بالادست به مرتبه پایین می آیند و ارزش های دیگری جای آنها را می گیرند.

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

بررسی تاثیر جو اخلاق سازمانی برمدیریت دانش در سازمان اموراقتصادی و دارایی و اداره کل امورمالیاتی استان گیلان

 

عو امل موثر بر توسعه بخش مالی

عوامل مؤثر بر توسعه بخش مالی در سال های اخیر مطالعات زیادی در خصوص عوامل مؤثر بر توسعه بخش مالی انجام شده است. این مطالعات عمدتاً بر نقش نهادهای مالی و قانونی، ت های دولت در بخش مالی و سایر تهای کلان دولت و همچنین نقش عوامل جغرافیایی، منطقه ای و زمانی تأ کید کرده اند. در ادامه به طور خلاصه به این عوامل پرداخته می شود.

 

 

2-4-1: نقش نهادهای قانونی

یک نظام قانونی و مقرراتی شامل حمایت از حقوق مالکیت، نظارت بر اجرای قراردادها و کی نظام حسابداری مناسب است. برای مثال لاپورتا و همکاران (1998)  به این نکته ا شاره می کنند که نوع قانون بر رفتار وا م دهندگان )مؤسسات مالی که وام می دهند(، سهامداران و کارایی اجرای قراردادها تأثیر م یگذارد. آنها شواهدی را ارائه دادند که کشورهایی با نوع قانونی نظیر قانون عمومی  تمایل دارند از حقوق مالکیت خصوصی حمایت کنند، در حالی که کشورهایی با نوع قانونی نظیر قانون مدنی فرانسه تمایل دارند بیشتر از حقوق دولت حمایت کنند و به طور نسبی، کمتر به حقوق توده مردم متمرکز می شوند. به طور خلاصه، ممکن است نهادها در سمت عرضه، تأثیر زیادی بر توسعه بخش مالی داشته باشند و سطح توسعه نهادی در یک کشور تا حد زیادی تعیین کننده درجه توسعه یافتگی سیستم مالی می باشد.

2-4-2-ت های کلان اقتصادی دولت

تهای دولت شامل برخی تهای کلان اقتصادی، آزادسازی تجاری و آزادسازی بازارهای مالی است. تأثیر این تها بر توسعه بخش مالی م یتواند هم از طرف عرضه و هم از طرف تقاضای بخش مالی انجام شود. در برخی مطالعات، بعضی تهای اساسی کلان اقتصادی نظیر سطح پایین نرخ تورم و سرمایه گذاری بالا به عنوان عوامل مؤثر بر توسعه بخش مالی مشاهده شده اند. بوید و همکار(2001) به طور تجربی اثرات تورم بر توسعه بخش مالی را مورد بررسی قرار دادند و نتیجه گرفتند اقتصادهای با نرخ تورم بالاتر، بازار بانکی و بازار اوراق بهادار کوچک، غیرکارا و کم فعالیت تری دارند. علاوه بر موارد ذکرشده، در ده ههای اخیر، مطالعات زیادی در مورد تأثیر آزادسازی مالی بر توسعه بخش مالی انجام شده است که این مطالعات از مدل مکینون ( 1973 ) و شاو  ( 1973 )یروی می کنند. آنها به نقش اساسی تهای دولت در بخش مالی بر تجهیز پس انداز و تخصیص بهینه آن بر سرمای هگذاری تأکید کرده اند. نتایج مطالعات آنها نشان می دهد که تمام اشکال کنتر لهای دولت روی بازارهای مالی به صورت ابزارهای قیمتی و غیرقیمتی موجب سرکوب مالی شده و در نتیجه نرخ پس اندازهای مالی و سرمای هگذاری در اقتصاد را کاهش می دهد. لذا تهای پیشنهادی این مکتب فکری عدم مداخله دولت در بخش مالی و آزادسازی مالی است. تمام اشکال کنترل های دولت روی بازارهای مالی به صورت ابزارهای قیمتی و غیرقیمتی موجب سرکوب مالی شده و در نتیجه نرخ پ ساندازهای مالی وسرمایه گذاری در اقتصاد را کاهش می دهد.

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

بررسی رابطه بین توسعه بازار مالی و رشد اقتصادی در ایران

 

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

مهندسی coolerha کارگاه هنری فاطیما Subhub . Mike لپ تاپ استوک نوشته های مصطفی الوندی Ellen